۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه
۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه
۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه
از نشانه هاي ظهور، کف دست روشني که در فضا ظاهر مي شود(!)
و اما احادیث مربوط به ظهور کف دست روشنی در آسمان :
علائمي كه پيش از وقوع صيحه تحقّق مييابد
در اخبار رسيده از ائمه معصومين اشاره گرديده است كه پيش از ظهور يوسف كنعاني، قائم منتظر(عج) نشانههايي به وقوع مي پيوندد كه خود دلالت بر قريب الوقوع بودن صيحه ميكند. در اين باب، رسول گرامي مطلب را به اجمال برگزار كرده مي فرمايند كه شب دوم از ماه رمضان نشانهاي در آسمان پديد ميآيد:
“يَظهَرُ فيِ السَّماءِ آيَةٌ لِلَيلَتَينِ تَخلوُانِ مِن شَهرِ رَمَضانَ.”
“دو شب گذشته از ماه رمضان نشانه اي در آسمان ظاهر ميشود.”( الملاحم و الفتن: سيّد بن طاوس، ص35.)
اما شايد بتوان به بفضيل اين سخن پيامبر خدا را در كلام امام صادق عليه السلام جست و جو نمود كه فرمودند:
“سالي كه صيحه آسماني شنيده ميشود، قبل از آن در ماه رجب نشانهاي ديده خواهد شد. سؤال شد آن نشانه چيست؟ فرمود: سيمايي در قرص ماه ديده مي شود و كف دست روشني در فضا ظاهر مي شود.”(كتاب الغيبه : نعماني، ص134 * بحار الانوار : مجلسي، ج52: ص233* منتخب الاثر: صافي، 441.)
امام صادق عليه السلام ميفرمايند:
“و وجه و صدر يظهران للناس في عين الشمس.”
“صورت و سينهاي در قرص خورشيد براي همگان ظاهر ميشود.”
واكنش مردم
وقوع صيحه آن زمان است كه اختلاف و تشتّت دامنگير جوامع شده باشد و تفرقه و جدايي سايه گستر. در آغاز سروشي آسماني گوش نواز ميشود و سپس كف دستي پديد ميآيد و بعد از اين وقايع صيحه آسماني طنين افكن ميگردد.
امير المؤمنين علي عليه السلام در فرازي از يك روايت كه در باب احوال آخر الزّمان ايراد فرمودهاند ميفرمايند:
“…آنگاه امور مردم هرگز اصلاح نميشود و هرگز نميتوانند در اطراف يك محور گرد آيند، تا هنگامي كه منادي از آسمان بانگ بر ميآورد: به سوي فلاني بشتابيد و از او دور نشويد. سپس كف دستي در آسمان ظاهر ميشود و به سوي او اشاره ميكند.”(الملاحم و الفتن: سيّد بن طاوس؛48* بشارة الاسلام: كاظمي، ص79* روز گار رهايي: كامل سليمان، ج2: ص867.)
حالت و واكنش مردم در قبال صيحه را از زبان به حق ناطق امام صادق عليه السلام بشنويد:
“هنگامي كه بانگ آسماني را بشنوند، مانند كسي كه بر سرش مرغ نشسته باشد، خشكشان ميزند. تمامي دشمان خدا در برابر صيحه آسماني خاضع و منفقاد ميشوند. اگر در خبري هم دچار شكّ و ترديد باشند در مورد صيحه آسماني هيچ ترديدي هخواهند داشت، كه با نام پدر و نام اجداد طاهرين او (عج) ندا خواهند شد.”( كتاب الغيبه : نعماني، ص136 و ص150* الزام الناصب: حائري، ص226 و ص176* روزگار رهايي: كامل سليمان، ج2:ص887.)
مفاد اين صيحه
حال که به وجود صیحه با مدد از روایت به اثبات رسید باید دید که مفاد این صیحه چیست؟ آیا فریادی بی مناسبت؟ یا نه ، ندایی است که پیام و فرمانی در بر دارد.
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند:
“به هنگام خروج قائم عج منادی آسمان یانگ می زند: هان ای مردمان! خداوند مهلت ستمگران را پایان بخشید و بهترین امّت محمد صلّی الله علیه و آله را به پیشوایی و سرپرستی شما برگزید، خود را در مکّه به او برسانید”(کتاب الاختصاص: شیخ مفید* بحار الانوار: علّامه مجلسی، ج 52: ص304.)
امام باقر علیه السّلام در این باره می فرمایند”
“منادی آسمانی در اوّل صبح بانگ بر می آورد: ای مردمان! آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. شیطان که نفرین خدا بر او باد، در آخر همان روز بانگ بر می آورد: حق با سفیانی و پیروان اوست.”(کمال الدّین: شیخ صدوق، ج2: ص652* الارشاد: شیخ مفید، ص 38* کتاب الغیبه: شیخ طوسی، ص266-267* اثبات الهداه: حرّعاملی، ج729* بحار الانوار: علّامه مجلسی، ج52: ص206* منتخب الاثر: صافی، ص457.)
طبع تبریز از ابی حمزه ثمالی روایت کرده گفت: گفتم به ابی عبد الله(حضرت صادق) علیه السّلام که ابی جعفر( حضرت باقر) علیه السّلام می فرمود خروج سفیانی حتمی است و طلوع آفتاب از مغرب نیز حتمی است و چیزهای دیگری بود که می فرمود از حتمیّّات است. که ما قسمت کوتاهی از آن را آورده ایم:
“در اوّل روز ندا کننده ای از آسمان ندا می کند که آن را هر گروهی به زبان های خودشان می شنوند که آگاه باشید، به درستی که حق با علی و شیعیان او است. پس از آن ندا می کند شیطان در آخر روز از زمین که حق با عثمان و شیعیان او است. پس در این هنگام در شک افتند داخل شوندگان باطل.”(غیبت طوسی: ص282* نوائب الدّهور فی علائم الظّهور: ص4-5.)
به شهادت روایات موجود زمان وقوع این صیحه در شب جمعه بعد از نماز صبح، بیست و سوم از ماه مبارک رمضان است، که در لحظات آخر روز بیست و سوم صدای گریه ابلیس بلند می شود و مردم را به پیوستن به لشکریان سفیانی فرا می خواند.
در روایت بلند بالایی که ابن عقده از امام باقر علیه السّلام نقل می کند:
“…ندای آسمانی جز در ماه رمضان نخواهد بود که ماه رمضان ماه خدا است و آن بانگ جبرئیل است که به سوی حق فرا می خواند… ندای آسمانی در ماه رمضان، در شب جمعه، شب بیست و سوم رمضان است. هرگز در مورد آن دچار شکّ و تردید نشوید و گوش فرا دهید، و اطاعت کنید. و در پایان روز صدای ابلیس لعین بلند می شود که می گوید: فلانی مظلوم کشته شد. این بانگ نا بهنگام گروهی را به شک می اندازد و گروه کثیری با شکّ و تردید وارد آتش می شوند. نشانه بانگ جبرئیل این است که به نام قائم عج و نام پدرش ندا می کند. دختران پرده نشین نیز با شنیدن آن خوشحال می شوند و پدران و برادرانشان را تشویق می کنند که خروج کنند.”(کتاب الغیبه: نعمانی، ص253* کتاب الغیبه: شیخ طوسی، ص274* بحار الانوار: علامه مجلسی، ج52: ص230و 234و 290و 348و 354* منتخب الاثر: صافی، ص434و 448و 449.)
لینکهای مطلب:
http://www.universetoday.com/2009/04/03/humble-little-pulsar-puts-on-a-big-show/
http://www.kabulsky.com/view.aspx?tid=2&cid=9&sid=317
۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه
در گشت نسبت از دختر چه سوالاتی پرسیده می شود؟
شما فقط با محارم خود حرف می زنید ؟ به جز پدر ، برادر ، عمو ، دایی تان با کسی دیگر حرف نمی زنید ؟
تصمیم گیری در مورد اینکه با چه کسی حرف بزنی ، چه چیزی بگویی ، کجا حرف بزنی ، آیا موضوعی در حریم شخصی افراد نیست ؟
گشت نسبت ، یکی از غیر انسانی ترین کارهای این نظام است .و از آنجا که دختران در این جامعه از پسران محدود تر هستند ، این گشت بیشتر به ضرر دختران است .البته هر قانونی که این نظام می گذارد ، به ضرر انسان است .اما از آن جایی که در این نظام زن ، انسانی درجه ی دو است .پس همیشه حداقل دو برابر مقصر است .و جرمش دو برابر است .گیدنز در کتاب تجدد و تشخص می گوید :" زن بودن کار پر مخاطره ای است" .اما به نظر من در ایران ، زن بودن کار احمقانه ای است .
در گشت نسبت از دختر سوال می شود که آیا پدرش در جریان است که او در حال حاضر کجاست و با چه کسی است ؟ در واقع پدر به عنوان یک تهدید استفاده می شود.آگاهی یافتن پدر به عنوان مجازات است .
چون آن ها می دانند که اکثر پدرها مثل خوشان در مورد دختر فکر می کنند.آن ها مجازات را به پدر واگذار می کنند و کار خود را سبک می کنند .دختر از نظر ان ها ، یک وسیله است که متعلق به پدر است .البته تا قبل از ازدواج .بعد از ازدواج متعلق به شوهر می شودو بعد از طلاق متعلق به همه ی مردان است .
پدرت همان طور که باید بداند ماشینش کجاست ، موبایلش کجاست ، همان طور باید بداند تو کجا هستی .چرا که تو تنهایی یه ادم مستقل و با اراده و تصمیم گیرنده در مورد زندگی ات نیستی .چرا که تو زنی .نصفه هستی .مصلحتت را نمی توانی تشخصیص بدهی .مردی باید باشد و بکن و نکن بگوید ....در این دیدگاه زن به یک شی تقلیل داده می شود .و تقلیل دادن انسان به شی عملی بسیار غیر انسانی و غیر اخلاقی و فاشیستی است .
چرا که زن شی نیست .مال کسی نیست .مال پدر نیست ومال شوهر نیست .زن با کسی است .مال کسی نیست .
و این طور است که پدر تکثیر می شود در شهر.تمام کسانی که هم فکر پدر هستند تو را محاصره می کنند .پدر در شهر جاسوس دارد .پدر خوانده های تکثیر شده تو را می ترسانند .
و در اخر می ماند خواهش برای رهایی .از پدر خوانده ی چند لحظه ای باید خواهش کرد که به پدر چیزی نگوید .شیوه ی خواهش انسان را مچاله می کند.تحقیر می کند .و این نظام ترویج دهنده ی تحقیراست .
و گشت الوان که به آرایش و لباس ایراد می گیرد .در جامعه ی مرد سالار ، ارزش های زن را مرد ها می سازنند.چه زنی خوب است.چه زنی بد است .و زیبایی لباس و ظاهر به عنوان عامل قدرت زن ترویج می شود .از طرفی جامعه نوعی سبک و لباس و ظاهر و برای زن ارزش می کند ، و از طرف دیگر نظام همان را ضد ارزش اعلام می کند و با چنین زنانی برخورد می کند .و زنان می مانند و در این تناقض اجتماعی .و تاوان تناقض بین فرهنگ رسمی و فرهنگ زیر زمینی رایج را باید زنان بپردازند.